تنهائی

داریوش 1390/10/02 ساعت 09:24 ب.ظ http://dshi.blogfa.com

[گل][گل][گل]

ناهید 1390/10/02 ساعت 11:27 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

من هم هنوز عادت نکرده ام!
چه می شود کرد
روزگار است دیگر

سلام

بچه که بودم بسنتی ام را گاز می زدند
قیامت به پا می کردم

چه بیهوده بزرگ شدم
روحم را گاز می زنند و می خندم.

روزگاره دیگه....

سلام

صبور شده ایم یا بزدل...؟؟؟!!!!

ANNA 1390/10/02 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

هیچ چیز در دنیا وجود نداره که اونقدر اسیب دیده باشه که خدای بزرگ نتونه درستش کنه
بدون این تصور از دست می ریم

سلام

درد و دوری دو چیز است که عادت نمی شود
حالا هی منتظر بمان

آره راست می گی...

سلام

پاشوکاری کن
فکرچاره باش
فکراین دل
پاره پاره باش....

ANNA 1390/10/03 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

خوش به حال پرنده ها ..

سقفشان آسمان است و فرش زیر بالهایشان زمین ..!

خوش به حال پرنده ها
لااقل بالهایشان بسته نیست....

سپهر 1390/10/03 ساعت 11:59 ق.ظ http://acappuccino.blogsky.com/

برادر جان تنهائی ...
ولی نباشد که به دان عادت کنی
سلام

برادرجان....
تنهایی انواع ودلایلی متفاوتی دارد...
آری...نباید عادت کرد

سلام

ANNA 1390/10/03 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

میس بهار 1390/10/06 ساعت 11:25 ق.ظ

امیدوارم عادت نکنی یک وقت ...
گرچه دوری تنهایی را همیشه دنبال خودمان یدک می کشیم ...
انگار با همین ها هبوط کردیم
انگار این ها میراث
کسی ست که خودش
هم تنها بود هم دور ...
و وقتی نباشد انگار ما دور می شویم از خیلی چیز ها !
........................................................................
جاده ها همیشه بی او کش می آورند انگار ....
خدا کند باران بزند ...