-
خسرو گلسرخی
1392/06/17 23:35
دیدن شعری از مرحوم گلسرخی در وب یکی از دوستان مرا برآن داشت تا متن دفاعیه وی را در اینجا (از رضا مرادی غیاث آبادی)بیاورم.وشما را دعوت میکنم تا چگونگی دستگیری ومحاکمه ی این مردآزاد اندیش وانسان دوست را درکتاب"محاکمات سیاسی در ایران"از بهروز طیرانی مطالعه فرمایید. * (در شامگاه ۱۸ بهمن ۱۳۸۶)، بخشهای آشفته و...
-
آخرین طبیب...
1392/06/16 17:27
دیدن جهان در قالب یک رویا بسیار خوب است،آن هنگام که دچار کابوس می شویداز خواب برمی خیزیدوبه خود تسلی می دهیدکه تنها یک خواب بوده است...چه بسیار گفته اند دنیایی که در آن زندگی می کنیم،تفاوت چندانی با رویا ندارد. "طریقت سامورایی".جیم جار موش . . . طریقت سامورایی یا شبح سگ یکی ازون فیلمهای روشنفکرانه ایی بود که...
-
رویا...
1392/06/11 22:16
من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم من که مرداب شدم، کاش تو دریا بشوی... "مهدی فرجی" . . . بدبختی،انسان را به دعا ونیایش وامی دارد... "ماکس وبر".دین قدرت جامعه . . . ﻳﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﻭ ﻣﻲﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﻮﺭ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﻲ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﺶ شد ﻋﻤﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻴﻨﺎییش ﺭﻭ ﺑه دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ...ﺍﻭﻟﺶ ﺧﻴﻠﻲ حال می کرد، خیلی زیاد . ﭼﻬﺮﻩﻫﺎ ......
-
نه دیگه...
1392/05/21 23:15
نه دیگه این دلا دل نیست... . . . ماشین ها بغض هاشان راجمع می کنند تافصل باران کسی نفهمد گریه می کنند. ولی چه ساده اند برف پاک کن اشک هاشان را که این ورو آن ور می برد. . . . تو راگم کرده ام محبوب من...
-
بامن خواهی بود...
1392/05/14 16:59
میدانم به کجا شلیک کرده ام؛ دستت را روی قلبت بگذار. تو، دیگر، خوب نخواهی شد...
-
مینی مال
1392/05/08 20:19
سه تا ازکارای خودم: . . . - شاعری شعری گفت دختر غمگینی ازمیان اشعار دست برگرده ی دیوارگذشت، رنسانس غصه است. . . . - چه فروشگاه خوبی روی قلبی نوشته بود؛ همراه با گارانتی! . . . ازبدحادثه به سراغ تو نیامده ام ازپیراهنت دستمالی می خواهم که زخم عتیقم راببندم واز دهانت بوسه ای که جهانم را تازه کنم. "حسین منزوی" ....
-
ای کاش..
1392/05/02 17:05
من فقیرنیستم جیب هایم پُر است از ای کاش... (؟)
-
مریم...
1392/04/28 11:55
مریم بودکه خدارابه زمین فرودآورد ودرچهره ی انسانش ساخت. وقیصربودکه برصلیبش بالابردوبه چهارمیخش کشاند... امابازمریم بود، اوخداراازآسمان به زمین فرودآورد واز زمین به آسمانِ دار بالابرد واین بارخدا ازفراز دار،بازبه آسمانِ تنهایی خویش صعود کرد . شریعتی به هم می ریزدمان...
-
یه شب مهتاب...
1392/04/26 14:57
...یه شب مهتاب،ماه میادتوخواب منو می بره ،ته اون دره اونجا که شبا،یکه وتنها تک درخت بید،شادوپُرامید... شاملو
-
مردی مثل همه..
1392/04/22 20:35
هرچند درشهرآهن احساس کم می فروشند بگذارجاری بمانم ،تالحظه ای که عشق دارم جنب دانشکده اقتصاد.دوچرخه یکی ازنگهبانان در ورودی:
-
همیشه دردها ازجایی...
1392/04/19 21:10
"همیشه دردها ازجایی شروع می شوند،این آغازدوست داشتن است" . . سلام ، یک نفرداشت باخودش تنها زیریک سقف زندگی می کرد. مدتییه ازمنطقه های مسکونی که بیرون می زنم،واسه سگای کنارجاده بوق می زنم واونا (لابد)باحیرت نگام می کنن،منم بِروبِر نگاشون می کنم ،فکرکنم دارم دیونه می شم....آره.... "همیشه می بازی ولی بازهم...
-
داستان فسقلی
1392/04/10 01:27
-آه،قلب عزیزم صبور باش به رویت نیاور، انگار نه انگار... توی 2تاجشنواره ی شعرو داستان شرکت کردم.دربخش آزادشعر،باسپیدی حائز رتبه شدم ودیگری دربخش داستان بسیارکوتاه آیینی(درنبود غولها)همچنین...که درادامه آمده ،وقتی مانده بود ،بخوانید. -دوست داشتن ، مگرچه چیز تازه ای داشت که مدام تکرارش می کنی؟ دنیای موازی 1 سجاده اش را...
-
دیدار
1392/04/07 23:09
اگر به دیدارم آمدی چسب 3،2،1 ات رابیاور؛ نترس، قلبم ، کمی شکسته...
-
یکی بود
1392/04/05 17:49
یکی بود... وهنوزهم هست...
-
نیکلا گریمالدی
1392/03/31 20:59
کتاب جدیدی بدستم رسیده از *نیکلا گریمالدی*استاد ممتازفلسفه سوربن٬تکه های ازآن: ...ازانجاکه مادیگرنمی دانیم چه می خواهیم٬چه را دوست داریم٬به چه ارج می نهیم٬وچه رامی ستاییم٬دیگرنمی دانیم که خود چه هستیم...تصورمی شدگذشته چیزی است که دیگروجود ندارد.اکنون دریافته ایم که ماخودگذشته ایم٬زیراخود را درزمان حال ندیدن به این...
-
عباس صادقی
1392/02/12 13:29
روز کارگر : پیک نیکی ما چه آه سردی دارد بیچاره پدر،چه روی زردی دارد امروز خدا خانه ی ما مهمان بود فهمید گرسنگی چه دردی دارد. ازمعدن وکوه ،پدر برمی گشت بازحمت بسیار سحر برمی گشت یک کوه غم ودرد به روی دوشش بامورچه های کارگر،بر می گشت. وقتی همه ی دغدغه ی ما نان است بر گرد بگو کجا ی ما انسان است؟! دریای عمیق درد ورنج است...
-
مادر
1392/02/12 12:11
مادرم کیست؟کجائیست؟ مادرم،عطرنسیمی است که درباغ شکفت مادرم،حرمت بغضی است که درناله شکست مادرم،پیش رخش لاله به سجاده نشست. مادرم یک شب رویایی بسیارقشنگ،ازدل قطره ی اشکی روئید مادرم رویایی است،مادرم دریایی است. مادرم هرچه که من میدانم،پشت درپشت دلش،عاشق یک تنهایی است. مادرم یک عمری است ،عاشق قالی هاست عاشق رنگ سفید،عاشق...
-
چه می نویسم
1392/01/27 21:46
موشها را وِل می کنم روی شعرهام طاعونی شده اند وخودکارم عفونی. کف دستم نوشتم، صدای زنگ در، چه می نویسم...؟!! برای خودکارم نوبت گرفتم بریم دکتر...!!
-
محمد مستقیمی
1391/12/24 21:30
یاران ازاین بهار خیالی دلم گرفت کنج قفس زبی پروبالی دلم گرفت تصویر عندلیبم ودرقاب انتظار ازبوستان پر گل قالی دلم گرفت سیبی به شاخسار بهشتی،خیالیم کو دست یک گناه؟زکالی دلم گرفت بهتر که راز چشم غزالی بگیردم ازرمزچند وچون «غزالی»دلم گرفت یک زشت پر که بازکندخاطرم کجاست؟ ازبسته های خشگل خالی دلم گرفت. محمدمستقیمی(راهی) در...
-
جرج اورول
1391/08/12 15:10
مگه ما چند بار به دنیا می یایم؟مگه چند بار از دنیا می ریم؟می گن درست لحظه مرگ، ۲۱ گرم از وزن اونی که داره می میره کم می شه. مگه ۲۱ گرم چقدر ظرفیت داره؟ مگه چی از ما کم می شه؟مگه چی می شه اگه ما ۲۱ گرم از دست بدیم؟با رفتن اون ۲۱ گرم چی می شه؟مگه چقدر ارزش داره؟ ۲۱ گرم، وزن یه سکه پنج سنتی یه،وزن یه مرغ مگس...
-
شل سیلور استاین
1391/07/23 23:21
تصمیم گرفتم تا ظهر توی رخت خواب بمانم . شاید تا آن موقع نصف آدم های دنیا بمیرند و مجبور باشم فقط نصف دیگرشان را تحمل کنم عامه پسند/چارلز بوکفسکی هر وقت کسی را می بینم که وارونه در آب ایستاده خنده ام می گیرد هر چند نباید بخندم چون شاید در جهانی دیگر، دیاری دیگر زمانی دیگر او راست ایستاده باشد و من وارونه. «شل سیلور...
-
ایرج میرزا
1391/07/01 21:51
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بر سر در کاروان سرایی تصویر زنی به گچ کشیدند ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند گفتند که وا شریعتا ،خلق روی زن بی نقاب دیدند Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آسیمه سر از درون مسجد تا سر در آن سرا دویدند ایمان و امان به سرعت برق می رفت...
-
خدا...
1391/06/18 09:48
اصل این نیست که تو خدا را باور نداری، بلکه مهم این است که خداوند کماکان تو را باور می کند. از عشق و شیاطین دیگر - گابریل گارسیا مارکز خوبی زندگی بیشتر در این است که یک مرگی هم در انتهاش هست . نیمه تاریک ماه-هوشنگ گلشیری
-
رومن گاری
1391/06/14 23:41
هیچ کس تا به حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده، عشق دوم ، عشق سوم ، اینها بی معنی است . فقط رفت و آمد است . افت و خیز است . معاشرت می کنند و اسمش را می گذارند عشق! رومن گاری/خداحافظ گری کوپر
-
شعر
1391/06/08 14:54
ازشعرهایم انتقام می گیرم، شعرهایم مرا نمی فهمند! یکایک آنهارا خواهم کشت، اگرنتوانستم، تا ابد کینه اشان را بِدل خواهم گرفت!!...
-
از یاد رفته...
1391/06/02 00:05
آنقدر رفتم ،تاازخودم دور شدم، وقتی برگشتم، دیگرنبودم سال هامی شد،رفته بودم. دوست عزیزم*احمدهاشمی*
-
شعر
1391/05/23 21:22
به بالینم بیا امشب، من از زیباترین شعرم، برایت لانه می سازم.
-
رافائل چیربس
1391/05/18 13:46
بیچاره بند رخت، نمی دانست به گنجشک جا دهد یا رخت؟! شاعری شعرش را به حکومت بخشید کلمات شعرش همه گردن زده شد. پدرت می گفت:می دانی چراماهیگیران شنا یاد نمی گیرند؟برای اینکه اگر قایقشان طعمه امواج دریاشدفوراْغرق شوندوفرصت آنرانیابندتازجربکشند. دیشب تمام شب دیده برهم ننهاده وبه آنچه اوگفته بودفکرکردم وبه کسانی که درهمان...
-
شمس لنگرودی
1391/05/13 23:25
تاده شمردن کافی نیست باید دور می شدی خیلی دور برای گم کردنت تاهزار هم خواهم شمرد. *؟* تجربه ام حکم می کندوقتی کسی باتمام قوا میکوشدبه چیزی برسد،نمی تواند، و وقتی باهمه ی توان ازچیزی می گریزد،معمولاْ همان سر راهش سبز می شود. * هاروکی مورا کامی* به سرش زده باد نگاهش کنید! چگونه میان درختان می دود،وسرش را به پنجره ها می...
-
حیف...
1391/05/06 23:51
حیف که دیگه حوصله ی عاشقی رو ندارم...