پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...
پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...

انسان بی خود

بسیاری ازانسانهاهستندکه ازنیکی واخلاق بسیارمطلع اندوهمه مکاتب فلسفی واخلاقی رامی دانندودقیق بیان می کنند،باوجودیکه خوب استدلال می کنندوشماازوسعت اطلاعات آنان به شگفتی می آییدوواقعاًاستفاده می کنید،وقتی دربرابرآنان قرارمی گیریداحساس ستایش و ارادت نمی کنید؛درست مثل اطلاعات عمیقی که از رادیومی شنوید.چه احساسی دارید؟هیچ؛فقط عقل شماسیراب میشود.

امادرمقابلِ انسان دیگری قرارمی گیریدکه اطلاعاتی به شمانمی دهدواصلااین مسائل رانمی داندودرسطح پایین ازنظردانش است،ولی دراوجاذبه های مرموز وخصوصیاتی می بینیدکه
درونتان رامملواز ارادت واعتقادوجذبه می کند،بطوریکه این ارادت وجذبه راباهیچ ملاکی نمیتوان ارزیابی وتحلیل کرد... 
 فرق است بین انسانی که اعجاب مارابرمی انگیزدباانسانی که ارادت ما.آیامانسبت به کسانیکه آپولوی هشت را ساخته اندیک احساس اعجاب داریم یا ارادت؟اعجاب. چون اعجاب مال عقل است...
یکی ازوجوه اختلاف مذاهب سامی باهندی دراین است که سامی همواره منتظر است(کسی یا
دستی ازغیب)که بارهبری یک نجات بخش،خودرانجات بدهد.یعنی منجی می آیدتاانسان راازخاک به خدابرساند...اماهندی بالاخص بودایی،اگررهبری هم هست،نیامده تا انسان راراهنمایی کرده وبسرمنزل برساند،بلکه می آید تاتعلیم دهدچگونه خودرابایدنجات داد.هندی می خواهددر درون خودفروبرودوخود حقیقی اش رابیابدآنچنانکه بهشت رادرخوداحساس کند.یعنی بودامی آیدکه انسان راازخودبه خودبرساند(ازخودخاکی به خودخدایی)وراهش راهم نشان میدهد.شناختن رنجها وخاستگاه رنج وراههای گریزازرنج وشناختن بی رنجی...

چه چیزباعث رنج میشود؟دل بستگی.ویکی ازراههای ازبین بردن دل بستگی،دل نبستگی یعنی تنهایی است.یکی ازفضیلت های تنهایی پیدانکردن دل بستگی است.

کسیکه تنهاسفرمی کنددل بستگی به کسی وچیزی ندارددرنتیجه ازنبودن،مرگ،خیانت، دوری،قهرو...رنج نمی برد،زیراکه همه ی مایه های رنج عبارتنداز:فراق،مرگ،بیماری،و...

که اینهاهمه ناشی ازپیوستگی است...
                          "انسان بی خود. دکترشریعتی.چاپ دوم1372"

.
.
.
من از اون آسمون آبی می خوام
من از اون شب های مهتابی می خوام
دلم از خاطره های بد جدا
من از اون وقتای بی تابی می خوام....

                         "سیمین غانم"
.
.
.
دراین همه درد
آغوشت مسکنی است
با دُزِ بالا.
.
.
.

در دنیامجنونهایی هستندکه بقدری دیوانه اندکه هیچ چیزهرگزنمی تواندتب زیبای

عشق راازچشمانشان برباید.خداوندآنان راموردرحمت خودقراردهد.به خاطروجود

آنهاست که زمین گرداست وخورشیدهرروزطلوع می کند،طلوع می کند،طلوع می کند.

                                                "همه گرفتارند. کریستین بوبن"
.
.
.
 شب ازجایی شروع میشه
که توچشماتو می بندی...
                   "داریوش اقبالی"
.
.
.

اکثرمردم،ترجیح می دهندفرشتگانی سقوط کرده باشندتاشامپانزگانی تکامل

یافته!به همین سبب به مذهب بیشترازعلم علاقمندند

                              "داروین"