پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...
پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...

عباس معروفی





مـــــــرا از دورها تماشا کن

مــــــن از نزدیک غمگینم

                 "عباس معروفی"


جدی :

 39545بازدیدکننده ....بدون اینکه تو آمده باشی.


جدی تر:

یــــــــادت

     جـُـــــدآ بخیر...

نظرات 9 + ارسال نظر
کافه چی 1395/04/06 ساعت 08:48 ق.ظ

دنیا کوچکتر از آن است
که گم شده ای را در آن یافته باشی
هیچ کس اینجا گم نمی شود
آدم ها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی درمه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف
آنچه به جا می ماند
رد پائی است
و خاطره ای که هر از گاه پس میزند
مثل نسیم سحر
پرده های اتاقت را
عباس صفاری
سلام جان برادر
سلام، گمشده در برف

به به.... آقا الفدااااا و ایناااا
سلام بردار جان
همه رقم چاکریممم

رفیقم کجایی؟
دقیقا کجایی؟...

میس بهار 1395/06/09 ساعت 12:23 ب.ظ


ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻟﺐ ﻫﺎﺕ
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩﻩ؟
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ
ﺩﻟﺘﻨﮓ تو ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ؟
یک‌بار ﺑﺨﻮﺍﺏ،
ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻨﺸﯿﻦ و
ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ...
..............................................................................
سلام
خوبین
...."دچار " یعنی عاشق...

بععععععع رابینسووو
سلام
امیدوارم روزگارت شادمان باشه
الان شوما دچاری؟؟؟
من خوبم

کافی چی 1395/09/14 ساعت 12:52 ق.ظ

کجایی مرشد!؟
سلام جان برادر
بی تو لطفی ندارد
قلم دست بگیر نقشی بزن بر دل یاران

به به برادر جااان
آقا سلام علیکم
ما بی تو چونیم...تو بی ما چگونه ایی؟


خوب شد
قرمز آفریده شد
وگرنه
من خجالتی
دوست داشتنم را
کجای دلت می گذاشتم؟

کافی چی 1395/09/29 ساعت 04:09 ب.ظ

سلام جان جانان
بی تو صدف شکسته در اقیانوسی خروشان
بی تو برگی زرد در باد پاییز
بی تو دل شکسته در دیوان اشعار

بی تو خرابیم....
سلاااام برادر جااان
آقا تو دل ما نشستی ،اجاره هم نمیدی

نه آنجا به ما خوش گذشت
نه اینجا
اسمِ در به دری ‌ها را سفر گذاشته ‌اند!

با چمدانی‌ سنگین از آرزوها
در آوارگی ‌ها پیر می‌شویم !

از غربتی‌ به غربت دیگر رفتن
سفر نیست
حرکتِ ناگزیرِ باد است
از شهری‌ به شهر دیگر...

رسول یونان

کافه چی 1396/01/26 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام کجایی مرشد!؟
کجایی جان جانان!؟
ما بی تو نیستیم :( لطفی ندارد
قمرى هاى بى خیال هم فهمیده اند،
فروردین است
اما آشیانه ها را باد خواهد برد
خیالى نیست...
بنفشه هاى کوهى هم فهمیده اند،
فروردین است
اما آفتاب تنبل دامنه را باد خواهد برد
خیالى نیست...
سنگ ریزه هاى کناره ى رود هم فهمیده اند،
فروردین است
اما سایه روشنان سحرى را باد خواهد برد
خیالى نیست...

همه این ها درست
اما بهار سفر کرده ى ما کِى برمى گردد؟
واقعاً خیالى نیست؟

به به به ......آقااا ارادت دایم
حال شما
چطویایی برادجان
امیدوارم ک خوب باشی بعلاوه شاد وسرزنده

با یک شکوفه؛
باتو
من آغاز می کنم
حماسه ی بزرگ عشق را ...
خسرو گلسرخی

کافه چی 1396/03/27 ساعت 11:46 ب.ظ

جان برادر در به در نوشته هاتم
خمارمون نذار

تنهابود
در حال پرواز
در حجم تاریکی شب.

وات/ سامویل بکت


به به...آقا سلام علیکم
ارادت داریم برادر جان
من یکی ک چاکرخواهتم

جات تو قلب ماست و خیالت راحت

کافه چی 1396/06/11 ساعت 09:16 ب.ظ

کجایی !؟

تورا دوست خواهم داشت
غم نان اگر بگذارد

کافه چی 1396/06/27 ساعت 12:08 ق.ظ

اقا نرو
میری بی خبر نرو :((((
سلام و علیکم
چاکرخاتیییییم

سلاام از منه
تو قلب مانشستی

ŇãşíМ“̈́ 1397/11/03 ساعت 08:02 ق.ظ http://nasimeshqjonun.blogfa.com

وقت کردید آپ کنید :)

چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد