پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...
پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...

رویا...

فاتح قلعه ی رویا،کی به فتح ما می آیی؟...

.

.

.

جدی تر:

۱.همگی مدعی ان چقدر خیانت زیاد شده...پس این همه خائن کی ان؟...ازکجا اومدن؟!!...

۲.نسیتند این همه که هستن.

۳.امیرکبیردرستایش کریم خانم زند می نویسد:ای کاش هرچند وقت یکبارشیربچه ای لر درایران شاه می شدتامردم مزه عدالت رامی چشیدند....سلامتی همه ی اقوام ایرانی...


نظرات 31 + ارسال نظر
مینوزاد 1392/11/15 ساعت 08:04 ق.ظ http://aflak1358.blogfa.com/

به راستی که این همه خائن از کجا آمده اند وقتی همه ی ما معترضیم ...
ســـلام

لابد از کره ای دیگه اومدن...
این داستان سر دراز دارد

سلام خانم مرادی

Mr.cappuccino 1392/11/15 ساعت 08:50 ق.ظ http://acappuccino.blogsky.com/

نمی خواهد بیاد، این قلعه از بیخ ویران است!
قلعه ات پایدار
سلامتی.
سلام برادرجان

آبادِ آبادشده برادر...
ای جان...ای جان...
قلعه شمام چرخش واستون بچرخه

سلام جان برادر

سلام
روح بزرگ مردان این سرزمین شاد. شما هم خیلی خودشو ناراحت نکن آبجی

روحشون شاد...انسانهای بزرگ گذشته واینده رو

آبجی؟
آبجی؟
آبجیییییییییییییییییییییییییییییییی؟
دمت گرم داداش ...کلی خدم گرفت
یا حواست نی، یا داشتی با خانمی ،ابجی گپ وگفتی میزدی،واسه مام مطلب گذاشتی

مریم 1392/11/15 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.hezartoyekhyal.blogfa.com

سلام .......
در مورد پ.ن. اولتون شاید باید نگاهی به اینه انداخت ...یا همین دور وبر ...
راستی ما داریم ادم برفی درست میکنیم...شاید شما باشید این ادم برفی ما وسط کوچه یبن بستمان...........

درسته...بعضی وقتها چقدر نزدیکن.
خوش بحالتون...
آدم برفی ها زندگی ساده ای دارند
برف بیاید هستند
وگرنه،نیستند.

سلام

نفسش 1392/11/16 ساعت 10:06 ب.ظ http://http://nafasesh.blogfa.com/

سلام
من یه رگه م لره ها!!
هورااااا

چه خوب، باعث خوشحالیه

سلام هم تبار وهم خون

لابیرنت 1392/11/16 ساعت 10:58 ب.ظ http://labirant.blogfa.com

به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است

جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است

پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است

به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد
چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است

بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است

ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…
جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…
روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت
فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا
کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…
تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا…

لابیرنت 1392/11/16 ساعت 10:59 ب.ظ http://labirant.blogfa.com

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم
که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم

تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم

چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم

همین خوش است همین حال خواب و بیداری
همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم

خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه ی می
معاشران بفشارید پنبه در گوشم

شبیه بار امانت که بار سنگینی است
سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم

وقتی دلم به سمت تو مایل نمی شود
باید بگویم اسم دلم دل نمی شود
دیوانه ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه ی تو است که عاقل نمی شود
تکلیف پای عابرمان چیست آیه ایی
از آسمان فاصله نازل نمی شود
خط میزنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی شود ؟
....
می خواستم رها شوم از عاشقانه ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی شود
تا نیستی تمام غزل ها معلق اند
این شعر مدتی ست که کامل نمی شود

تشنه ام...
تشنه آدمی و آدمیت...
در این دهکده هر کسی به هر طریقی که بتواند خیانت می کند به اهالی دهکده....

سلام. زیبا بود و خواندنی.

آه از ادم ها...
تعبیرزیبایی بود
ممنون
سلام

ناهید 1392/11/19 ساعت 07:51 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

هر کس از دید خود ب مسئله نگاه می کند و این شده ک دنیای ما پر شده از این افراد
ولی معتقدم گاهی اوقات خیانت ب خاطر جا خالی دادن یکی از دو نفر حال چ دوست یا ... پیش می آید .
کریم خان ک انصافا کریم خان بود .

هر روزی ک نیستی
همان یک قرنی ست ک مغول ها حمله کردند.
سلام.

بله .درسته...چون ما حقو به خودمون می دیم دست به این عمل میزنیم ای بسا صاحب حقم نباشیم.

با این موافق نیستم.اگه بخوایم اینجوری فکر کنیم که"خیانت به خیانت کار عین وفاداری است"که دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشه،نقطه ی ثقلی دیگه وجود نداره،اخلاقیات لگد کوب میشه...گیرم یکی اشتباه کرد، دیگری باید همون اشتباهو انجام بده؟به تلافی اون؟....
به تعبیر بزرگی:اگرهمه به قانون چشم دربرابرچشم معتقد بودند،باید در دنیای کورها زندگی می کردیم.

سلام ناهید جان
هر روز که نیستی...

لابیرنت 1392/11/20 ساعت 09:41 ب.ظ

باناهید موافقم...به خاطر جا خالی دادن یکی از دو نفر..

اما من موافق نیستم جانم
نظرم همونیه که واسه ناهید خانم نوشتم

سلام

رویا 1392/11/22 ساعت 12:51 ب.ظ http://mantageazad.blogfa.com

چقدر خوشبخته اونی که تورو داره......

دنیای مرموزی‌ست ما باید بدانیم
که هیچ‌کس اینجا برای هیچ‌کس نیست...

لابیرنت 1392/11/22 ساعت 08:19 ب.ظ

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا...
جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دو تا...

روز قرار اول و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل و ما دو تا...

افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا...

کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دو تا...

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،

از خواب می پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا...

ای جان..
این غزل رو که خودم واستون نوشتم از زنده یاد نجمه زارع
با این همه دوباره خوندنش هم زیبابود

سلام

...من ازتیره ای هستم که زیرشکنجه آوازمی خوانند
من قوانین را درک نمی کنم
پروای اخلاق ندارم
من وحشی ام
شما اشتباه می کنید..!
"فصلی در دوزخ . آرتور رمبو"

ناهید 1392/11/22 ساعت 10:52 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

کاش امکان درج نظر خصوصی بود ، آدم برفی جان
تا برایت کامنت قبلی ام را بهتر توضیح می دادم .
فقط نکته ای را برشمرم فلورانس اسکاول شین می گوید زندگی بازی بزرگ داد و ستد است. اگر نفرت بورزد ، مورد تنفر قرار می گیرد . اگر عشق ورزد دیگران ب او عشق می ورزند. اگر خیانت کند ، ب وی خیانت خواهند کرد .

سلام آدم برفی جان
خوبی ؟
خنک آن قمار بازی ک ببخات هر چ بودش
نبماند هیچش الا ، هوس قمار دیگر

درخدمتتون هستم...
بله این نکته ای را که گفتین منم می پذیرم وبر دیده می نهم.
اما مساله موردمناقشه موردقبلی است که گفتین...

سلام ناهید جان
به لطف شما

همیشه می بازی
اما بازهم ادامه میدهی

لابیرنت 1392/11/23 ساعت 08:57 ب.ظ http://Labirant.blogfa.com

سلام.
بعضی از شعرها آنقدر زیبا هستند که به چندین بار خواندن و حتی به یاد سپردن می ارزند.

بله باهاتون موافقم
ازهرآدمی به اندازه ی شعورش انتظار داشته باشید،
حداقل اینطور کمتر عذاب می کشید.
"میشل فوکو

سلام مریم جان

ناهید 1392/11/23 ساعت 11:18 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

و خداوند خواست ک یعقوب یک عمر نبند

شهر بی دوست مگر ارزش دیدن دارد ...؟

سلام آدم برفی جان
کاش زمستان و برف هایت همیشگی بود ...

این تک بیت زیبا بود ودلنشین

سلام ناهید عزیز
ای جان...عاقا تا همین یه ذره برفم هست،حسابی بازی گوشی کن.

پرند 1392/11/25 ساعت 01:41 ق.ظ

سلام ادم برفی

دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخ دوستی تلفیق شعور من و توست دوستی رنگ قشنگیست به رنگ خدا دوستی حس عجیبیست میان من و تو

دهه ی دوستی ها بر شما مبارک ( از ولنتاین تا سپندار مذگان)

رفیق مانند کالسکه ایست
که در شبهای بارانی
کم پیدامی شود.

اگرچه میگن که ای بابا،اینها مربوط به ما وفرهنگ مانیست!!!
اما من معتقدم باید نکات خوب رااز هرجا وبا هر چیز می توان گرفت وبه فرهنگ خودمون تزریق کرد...
پس با یه توافق برفی:"روز عشاق برشماخوش"

سلام پرند جان

ناهید 1392/11/25 ساعت 08:42 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

گ گاهی می اندیشم ک تو را در میدان بزرگ شهر شلاق بزنم

می خواهم روزنامه ها مرا بزرگ ترین آنارشیست قرن بدانند

این بهترین فرصت برای با تو بودن در زمینه یک عکس است !!!

سلام آدم برفی جان
از ولنتاین تا سپندارمذگانت ب نیکی .

زنده باد...متن شاعرانه ودلنشینی بود

واسه شمام به نیکی

سلام ناهید جان

آه...آنچنان رانده ی درگاهم که آرزوی رستگاریم رابه هرتصویر خدایی
که پیش آید تقدیم می کنم...
"فصلی در دوزخ . آرتور رمبو"

ناهید 1392/11/27 ساعت 10:22 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

هیچ انتظاری از کسی ندارم !
و این نشان دهنده ی
قدرت من نیست !
مسئله ، خستگی از
اعتمادهای شکسته است .

سلام آدم برفی جان ...

پشیمان اند کفش هایم که این همه راه را ؛ راه آمدند با نیامدن هایت …

سلام ناهید

سلام هروقت به وبلاگ شما سر می زنم و چشمم به تصویر میفته ناخوداگاه با خودم زمزمه می کنم:

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است

با ریشه چه می کنید؟
.....

پرواز را علامت ممنوع...

سپاسگزارم بزرگوار ازاین حس خوب.

سلام

لابیرنت 1392/11/28 ساعت 08:19 ب.ظ http://Labirant.blogfa.com

آرام باش،
حوصله کن،
آب های زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید

از ریگ های ته جویبار شنیده ام
... مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشته اند.
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
حالا آرام باش
همه چیز درست خواهد شد...
همه چیز درست خواهد شد...

حالا آرام باش...

زیبابود

سلام
جز تو کی می تونه ...

ساحل 1392/11/29 ساعت 11:16 ق.ظ http://spikooh.blogfa.com

سلام مطلب قابل بحث و تاملی بود

ممنون ومرسی

سلام

گالیا 1392/11/29 ساعت 05:12 ب.ظ http://torat1.blogfa.com

دنبال آدم برفی ام

کسی هویج

پیدا نکرده است؟

شال گردنش
تنها یادگاریست که مانده...

سلام گالیا

مینوزاد 1392/11/30 ساعت 11:35 ق.ظ http://aflak1358.blogfa.com/

بند پایان خط زندگی را ، همه پاره می کنند ؛ اما معدود افرادی هستند که جایزه می گیرند ...

سلام هم تبار ...

زیبابود
زنده باد...

سلام هم خون

ناهید 1392/11/30 ساعت 03:21 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

دلم یک دوست می خواهد
ک اوقاتی ک دل تنگم بگوید :

خانه را ول کن ،
بگو من کی
کجا باشم ؟
هستی آدم برفی جان؟
سلام .

خانه دوست کجاست؟...

هستم ناهیدجان

سلام

ناهید 1392/11/30 ساعت 07:46 ب.ظ http://nz54.blogfa.com

ممنونم ک هستی

سلام

این شعره یادتون هست:
دوست آن باشد که گیرد دست دوست...

یادش بخیر دوره دبیرستان

سلام

ناهید 1392/12/01 ساعت 09:52 ق.ظ http://nz54.blogfa.com

ولی گاهی اوقات یک دوست قدیمی ب قدمت سال های سال های سال باعث پریشان حالی ات می شود ! آن وقت چ ؟؟ و بعد خودش هست، ن ک نیست ولی حس نمی کند پریشان حالی ات را !!! و عمقش را و بعدش را ...

سلام آدم برفی جان

به گمانم باید دیدکه به چه دلیل این رفتارو داره؟حتما اونم دلیلی داره واسه این کارش.
به تعبیر جامعه شناسا آسیب شناسی بشه،میتونی راه حلی واسش پیداکنی.
وازهمه مهمتر اینه که ،این دوست چقدر مهمه؟ارزشش تا کجاست؟
می ارزه روش سرمایه گذاری کنی؟...
همه ی اینا رو که بذاری کنارهم ، می تونیم تصمیم بگیریم ،که آیا
باید تحملش کرد یا نه؟

سلام ناهید عزیز

لابیرنت 1392/12/02 ساعت 03:27 ب.ظ http://Labirant.blogfa.com

می ­تراشم بهانه ­ای تازه
تا بسازم ترانه ­ای تازه

با تو حتی سکوت­ های ما
می­ شوند عاشقانه ­ای تازه

داده تعلیمم آتش عشقت
دم به دم با زبانه ­ای تازه

از همین روی می زند هر دم
گل داغت جوانه ای تازه

سنگ­مان می­ زنند مردم شهر؟
می­ رویم آشیانه ­ای تازه...

کاش می­ شد ولی عروج کنیم
به زمین و زمانه­ ای تازه...

تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی
داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی

هرلحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی
با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوی

این عابران که می‌گذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی

تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن
در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی

باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی

کاپوچینو 1392/12/11 ساعت 10:54 ق.ظ

من هنوز تو کف ام نه کف کاپوچینوهام تو کف عنوان این نوشته

ای جااااان....
آقا ارادت داریم

خاتون 1393/04/15 ساعت 01:17 ب.ظ http://ghobaaar.blogfa.com/

درود بزرگوار...
به شخصه دلاوری لطفعلی خان زند و عدالت کریم خان زند را می ستایم
روح بزرگشان شاد

درسته دوست عزیز...از این دلاوران مردمی کم نیست در تاریخ ایران زمین
خدایشان بیامرزد

سلام

[ بدون نام ] 1393/07/11 ساعت 09:20 ب.ظ

قطار می رود
تو میروی
تمام ایستگاه می رود
ومن چقدرساده ام که سالهای سال
درانتظارتو
کناراین قطار رفته مانده ام
وهمچنان به نرده ها....
سلام
میس بهار

ای جان
ای جان
ببین کی اومده بعد قرنها...
چی شداز غار بیرون زدی ؟!!

سلام خانم بهار

[ بدون نام ] 1393/07/13 ساعت 04:05 ب.ظ

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است …
.......................................................................
میس بهار

کاش دلتنگی نیز
نام کوچکی می داشت...

سلام خوش اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد